بیا تو بندر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمل ظرف فهم است . [امام زین العابدین علیه السلام]
امروز: چهارشنبه 103 مهر 18
دو آهنگ جدید از جومونگ
     دو آهنگ جدید از جومونگ براتون میزاریم که به نظر نمیرسه در وبی کار شده باشه (جدا از بیست آهنگ)و در اکثر فروشگاهها هم که این سریالو میفرشند  این دو آهنگ توی دی وی دیهاشون موجود نیست .یکی از این آهنگها مربوط به ازدواج جومونگ و  مرگ اتوه شوهر سوسونو و دیگری هم یکی از تیتراژ پایانی

آهنگ مربوطه_1

آهنگ مروبطه_2



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:18 عصر | نظرات دیگران()

    » آهنگهای سریال جومونگ (Jumong OST)

    برای دانلود ادامه مطلب را کلیک کنید...

  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:18 عصر | نظرات دیگران()
    یادتونه که دائه سو خالی میبست که واست یه عروسی جانانه میگیرم....

    اتفاقا خالی نمیبنده و راست میگه ،هر چی وزیر و سفیر و حاکم و ناظم  هست رو به عروسی جومانگ دعوت میکنه، از اونجایی که دائه سو خیلی مهمونوازه، گیه رو هم جز لیست مدعوین هست وتوی گیه روهرج و مرج میشه که حالا جطوری این خبر رو به سوسونو بدیم که پس نیفته؟!

    یونتابال سفارش میکنه که حتما به سوسونو بگن چون اون دیگه الان ریییس گیه رو هست و دیکه واسه خودش مثل یه مرده

    سو عمه اش رو به مسافرت میفرسته تا هم از توطئه چیدن دورباشه همینکه یه  مدت چشمش به ریخت اینا نیفته

    بالاخره اوتایی مثل یه مرد جریان عروسی جومانگ رو میگه و ازش میخواد اجازه بده که اون به جای سو به عروسی بره
    سو میگه اینطوری دائه سو میگه بارداریشو بهونه کرده واسه اینکه نیاد خودم میرم تو کاریت نباشه
    بعدش هم فراموشش میکنم(حواستون باشه چند بار تاحالا قول داده دیگه فراموشش کنه!)
    دائه سو از فرصت عروسی استفاده میکنه تا با دعوت کردن مهمونها از کشورهای دیگه قدرت خودشونشون بده ، جومانگ هم این مسئله رو به شاه میگه ...
    شاه که فعلا فقط یه عروسکه به جومانگ میگه بعد از عروسی برو به کوه فلان چون من جسد باباتو اونجا گذاشتم....
    فرماندار هیون تو هم واسه عروسی میاد ، روز عروسی میرسه وهمه جمع میشن
    ببینین دائه سو با چه نگاهی به سوسونو و دل سوخته اش نگاه میکنه!

    عروس و داماد میان و جومانگ یواشکی به سو نگاه میکنه و سو هم متقابلا...



    جومونگ بعد از عروسی میخواد به اون کوه که تازه از محافظ شاه میشنوه که دائه سو سر پدرش رو واسه گرفتن نمک از فرماندار هیون تو به اون داده،خیلی ناراحت میشه و کله اش داغ میکنه و امپرش میزنه بالا
    سر میزنه به کوه و بیابون و یاد باباش میکنه




    سه تا مارمولک زشت کنار هم جمع شدن و حتما تا الان حدس زدین که این دفعه هم حاکم هیون تو از دائه سو یه چیز دیگه میخواد!




    حاکم میخواد که پناهند ه ها رو به عنوان برده به هان بفرسته!


    دائه سو چشماش گرد میشه و اخ و اوخ و وای و نه میکنه و میگه نمیشه و ابروم میره و مردم چی میگن و خاک به سرم و این حرفها...


    اما دختره میگه بابا تو بشین و نگاه کن من راضی اش میکنم


    همینطور هم میشه و دائه سو از جومانگ میخواد که پناهنده ها رو جمع کنه


    شاه از اینکه پسرش انقدر خنگه و هرچی زنش بهش میگه انجام میده خیلی ناراحت میشه و میگه این جومانگ نیم وجبی رو بیارین پیش من!




    جومانگ به شاه و مادرش میگه اگه من اینکارو نکنم یکی دیگه میکنه پس بذارین من کارم رو انجام بدم




    اویی و ماری و هیوپ به خاطر اینکه جومانگ حاضر شده اینکارو بکنن خیلی از دستش ناراحت میشن واونو ول میکنن و میگن ما دیگ واسه تو کار نمیکنیم


    جومانگ هم راحت میگه به سلامت!




    موپالمو و موسان که حرکات جومانگ رو درک نمیکنن فلسفه بافی میکنن و موسان میگه از بس این بدبخت زجر کشیده ، دیگه تحمل نداره وهر چی سرش بیاد رو قبول میکنه، اون از عشقش اون از جنگش اون هم از ننه اش!




    فرمان دستگیری پناهنده ها صادر میشه و جومانگ رهبری رو قبول میکنه،به کتک و زور و اجبار پناهنده ها رو میکیرن و جومانگ هم تماشا میکنه




    هیوپ که دیگه طاقت این چیزها رو نداره به گیه رو میره تا اونجا کار کنه


    سوسو نوکه از کارهای جومانگ سر در نمیاره با یومیول مشورت میکنه و اونم میگه ، چی فکر کردی این پسره فرمانده هائه مو سو هست حتما یه فکر ی تو کله اش هست







    همه حواسشون پرته جز ملکه که به دائه سو میکه ننه اینقدر به این جومانگ مارمولک اعتماد نکن این بدبختت میکنه ها




    دائه سو میکه من از چشمام به جومانگ بیشتر اطمینان دارم اون به من خیانت نمیکنه


    بالاخره جومانگ نقشه اش رو برای شاه رو میکنه و میگه من میخوام با پناهنده ها از بویو فرار کنم


    و ازمادرش و شاه هم می خواد که با اون بیان




    هر چی شاه به یوهوا اصرار میکنه که با جومانگ بره ، یوهوا میگه اون الان دیگه زن داره ولی اگه من تو رو ول کنم،دیگه تو کسی رو نداری .....شاه گریه میکنه و دست یوهوا رو میگیره




    جومانگ توی یه کافه ،ماری و اویی رو که دعوا کردن پیدا میکنه و راجع به نقشه اش میگه و اونا از اینکه منظور جومانگ رو نفهمیدن و تند رفتن معذرت خواهی میکنن




    علاوه بر ملکه یه جانور موذی دیگه هم هست که باورش نمیشه جومانگ به دائه سو وفادار باشه و از محافظش میخواد چشم از جومانگ برنداره




    جومانگ از دائه سو میخواد که بردن پناهنده ها رو به عهده اون بذاره ،دائه سوقبول میکنه و گور خودشو با دست های خودش میکنه




  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:18 عصر | نظرات دیگران()

    عکسهای جدید بانو سوسانو | www.susanoo.mihanblog.com



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:18 عصر | نظرات دیگران()

    عکسهای جدید بانو سوسانو | www.susanoo.mihanblog.com

    در یک برنامه صبحگاهی اس بی اس ،بازیگر هان های جین فاش کرد که جریان عشقی که بین او و نائول از گروه چشم های قهوه ای به وجود امده از کجا اب می خورد و از ازدواج نزدیک خواهرش با کیم کانگ وو خبر داد.

    در این برنامه هان های جین صحنه ای که برای اولین بار نائول را دیده توصیف کرد ،وی گفت بر ای اولین بار در یکی از مجالس هم نشینی  دوستانش نائول را دیده ست.در همان نگاه اول عشق به وجود ادم و هان های جین بود که به دنبال نائول رفت تا اینکه هر دو به هم علاقه مند شدند.

    مجری از او پرسید که برنامه ازدواجشان با هم چکونه ست،هان های جین احساساتش را مخفی نکرد و جواب داد :"هنوز درباره ازدواج حرف نزدیم چون فعلا قصد ازدواج رو نداریم بعتر هست که فعلا چیزی درباره ش گفته نشه!"

    هان های جین از شوهر خواهر جدیدش کنگ وو هم حرف زد:"وقتی کنگ از خواهرم خواستگاری کرد تازه بازیگر شده بود .البته الان بازیگر معروفی شده اما فعلا سریال در حال پخشی نداره.برای من هم دوست خوبیه و ادم مهربیونه"

    سپس هان درباره شکل بینی و دهانش صحبت کرد که خیلی از ان راضی نیست.با این وجود بیان کرد که هیچ عمل جراحی پلاستیک را انجام نمیدهد زیرا شجاعتش را ندارد... 



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:18 عصر | نظرات دیگران()

    دانلود رایگان سریال جومونگ از قسمت چهل پنج تا شصت (45 تا 60)

    یک سو پرایز برای بازدید کنندگان

    دانلود سریال جومونگ با لینک مستقیم از قسمت چهل پنج تا شصت (45 تا 60)

     

    ( مهلت دانلود برای تمام لینک ها فقط یک هفته پس بجنبید)

    بدون خلاصه داستان برای سرعت کار !

    http://s45.eu.rapidbaz.com/get/_gBbA/%28SR%29Jumong44.avi

    http://s63.eu.rapidbaz.com/get/_g-By/%28SR%29Jumong45.avi

    http://s61.eu.rapidbaz.com/get/_gxZD/%28SR%29Jumong47.avi

    http://s61.eu.rapidbaz.com/get/_g-ZK/%28SR%29Jumong46.avi

    http://s63.eu.rapidbaz.com/get/_gybE/%28SR%29Jumong48.avi

    http://s65.eu.rapidbaz.com/get/_gyp-/%28SR%29Jumong49.avi

    http://s61.eu.rapidbaz.com/get/_g.z3/%28SR%29Jumong50.avi

    http://s63.eu.rapidbaz.com/get/_g.WM/%28SR%29Jumong51.avi

    http://s63.eu.rapidbaz.com/get/_g.Wn/%28SR%29Jumong52.avi

    http://s63.eu.rapidbaz.com/get/_gsHK/%28SR%29Jumong53.avi

    http://s63.eu.rapidbaz.com/get/_g.Go/%28SR%29Jumong54.avi

    http://s63.eu.rapidbaz.com/get/_g.AI/%28SR%29Jumong55.avi

    http://s67.eu.rapidbaz.com/get/_Xkkb/%28SR%29Jumong56.avi

    http://s63.eu.rapidbaz.com/get/_Xk7C/%28SR%29Jumong57.avi

    http://s65.eu.rapidbaz.com/get/_Xkws/%28SR%29Jumong58.avi

    http://s63.eu.rapidbaz.com/get/_XkRK/%28SR%29Jumong59.avi



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:18 عصر | نظرات دیگران()
    سال 4 میلادی یعنی بیست و سومین سال سلطنت شاه یوری است.




    شاه یوری بر روی کوهی ایستاده و به دور دست نگاه میکنه و به فرمانده ارتشش میگه خودش به سوارنظام فرمان حمله رو میده.




    در طرف دیگر در قصر سریو ( خواهر موهیول ) به مادرش که درد میکشه نگاه می کنه و ناراحت میشه که برادرش هامیونگ می یاد و بهش می گه که همه ی مادرا وقتی بخواد بچه به دنیا بیارن همچین دردی میکشن هر چقدر درد که می کشند بیشتر باشه بچه قشنگتر میشه ( نکته ی پزشکی )
     

    در آن طرف ،قبل از شروع جنگ یوری با ارتشش صحبت میکنه و میگه نزدیک یکسال که در حاله جنگیم و این آخرین جنگی هست که انجام میدیم بعد به شهرمون بر می گردیم.

    فرمانده با ارتشش به سمت جلو حرکت می کنه و جنگ رو با قبیله کوه نشین ( گیسان ) شروع میکنه


    ابتدا قبیله گیسان حمله میکنه ولی ارتش حمله ی اونهارو دفع می کنه و قبیله گیسان هم عقب نشینی می کنه و فرماندم با ارتش اونارو دنبال میکنند که ...





    یه دفعه یه گروه دیگه از قبیله مثله مور و ملخ از کوه و صخره ها پایین میان و ارتش رو محاصره و بعد به اون ها حمله می کنند





    که قیافه ی فرمانده هم اینجوری میشه


    که یدفعه از دل کوه یوری با سپاهش سر میرسن به کمک ارتش میان


    دوباره قیافه ی فرمانده عوض میشه به این شکل در می یاد


    یوری با رئیس قبیله مبارزه میکنه و اونو می کشه و جنگ رو پیروز میشه





    در مقر فرماندهی،گروه فرستاده شده از طرف شورای دربار برای گرفتن جشن پیروزی با خودشون غذا و چیز های دیگه میارن که...



    ... یوری به کار شورا شک میکنه و به فرماندش میگه من همیشه از کار های شورا می ترسم توی یه سالی که در حال جنگ بود به یاد ما نبودند نمی دونم چی شده که یه دفعه ای اینقدر مهربون شدند

     

     

    یوری میره به چادرش که استراحت کنه که رئیس گروه فرستاده شده میاد پیشش باهاش صحبت میکنه و میگه شنیدم می خواین جنگ رو تموم کنین و به قصر برگردین یوری هم میگه میدونم شورا می خواد ما اینجا بیشتر بمونیم ولی من دیگه نمی خوام جنگ رو ادامه بدم رئیسم تهدید می کنه و میگه ...

    ...اگر شما به حرف های شورا گوش نکنین ،جون شما و اطرافیانتون تو خطر میوفته. یوری عصبانی میشه و یقه رئیس رو میگیره همون موقع رئیسه یه چاقو تو شکم یوری فورو میکنه


     

    گونگ نائه پایتخت گوگوریو

    شخصی به نام سانگا که قدیمی ترین رئیس شورا است ، به گونگ نائه میاد

    و پیش این مرده که اسمش ماهوانگ میره و از اون درباره مسائل اتفاق افتاده در بویو و گوگوریو می پرسه

    و ماهوانگ هم بهش میگه ممکنه جنگ بشه ،و تا اون موقع که پادشاه جومانگ زنده بود ، پادشاه دائه سو هیچ حرکتی نمی تونست بکنه هم حالا هر لحظه ممکن که جنگ شروع بشه . که همین موقع یکی از اعضای شورای دربار میاد و به سانگا میگه یه جلسه اظطراریه برگزار شده.


    توی جلسه یکی از رئیس میگه که یوری قبیله گیسان رو شکست داده و و قدرتش بیشتر شده سانگا میگه حالا می خواین چی کارکنین رئیسه هم میگه من یکی رو فرستادم یوری رو بکشه و اون حتما مرده ما باید شاهزاده هامیونگ رو هم از سر راه برداریم و قدرت رو بدست بگیریم بیشتر رئیس ها هم به من کمک می کنند

    سانگا هم میاد بیرون و میگه من تا با چشمای خودم جنازه یوری رو نبینم باورم نمیشه

    محافظ هامیونگ هم میاد به هامیونگ میگه که اعضای شورا جلسه مخفی تشکلیل دادند

    هامیونگ هم شبونه میره پیش ماهوانگ بهش میگه برو برام یکی از اعضای شورا رو برام بیار .

     

    ماهوانگ هم یکی از اعضارو به یه بهونه می کشه پیش هامیونگ ، هامیونگ هم میوفته به جون طرف و از زیر زبون طرف می کشه بیرون که می خوان قدرتو بدست بگیرن ،ماهوانگ هم میزنه طرفو میکشه .

     

    هامیونگ هم با محافظاش از دور میبینه که رئیسان ارتش درست کردن . اون هم یک پیک پیش شاه میفرسته تا بهش خبر بدن . و دستور میده دروازه های قصر رو بندند.




    از اونطرف رئیس شورشی ها یه پیک به قصر میفرسته ، پیکم میگه تا صبح باید دروازه ها رو باز کنید و سربازانتان رو از اینجا دور کنید تا بدونه خونریزی همه چی تموم بشه ، هامیونگ هم میگه هیچ غلطی نمی تونین بکنین ، شاه داره برمیگرده و پدر همتون رو در میاره که پیک هم میگه ما قبلا شاه رو از سر راه برداشتیم اگر کاری که گفتم انجام ندین جون ملکه و فرزندشم به خطر میوفته .








    هامیونگ هم میره یه سری به ملکه میزنه و فکر می کنه که باید چی کار کنه ...



    هامیونگ فکر میکنه و به هیچ نتیجه ای نمی رسه و به محافظانش می گه دروازه ها رو باز کنید


    خودشم که میبینه نمیتونه کاری بکنه تصمیم میگیره خودشو بکشه که خواهرش سر میرسه میگه من میترسم چرا همه دارن از قصر می رن.









    هامیونگ هم تصمیم میگیره یه کار مثبت انجام بده و به همراه محافظانش سریو و ملکه رو ازقصر خارج میکنه که تو راه سربازان خودشونو که از جنگ دارن برمیگردن میبینه.








    صبح روز بعد رئیس شورشی با سربازاش به طرف قصر میان وقتی وارد قصر میشن میبینن که یه سرباز هم اونجا نیست خوشحال میشن که ...





    یه دفعه  سربازان قصر اونهارو محاصره و به طرفشون تیر اندازی می کنند همون موقع یوری خودشو نشون میده رئیسم از تعجب شاخ درمیاره









    یوری هم در جا میزنه رئیس رو میکشه







    بعد یوری به افرادش میگه برن همه ی رئیسان رو به قصر بیارن




    (اعضا ی  شورا تشکیل شده از رئیس هر قبیله است .) 
    یوری هم به سانگا میگه : من برای تنبیه با تو و رئیسان دیگه چی کار کنم ؟
    سانگا میگه شورا یکی از پایه گزاران گوگوریو است در زمان گذشته جومانگ ، با مخالفان و خیانتکاران خودش به خوبی رفتار می کرد و اونها رو می بخشید بعد همون خیانتکاران از افراد باوفاش می شدند و ...

    یوری هم میگه باشه منم همون کار جومانگو می کنم  و شما ها رو می بخشم. ولی افرادم رو برای زیر نظر گرفتن هر قبیله می فرستم و سانگا باید پسر بزرگش رو پیش من بفرستده تا زیر نظر خودم از اون نگه داری کنم ( به عنوان مثلا گروگان ) سانگا هم به اجبار قبول میکنه






    هامیونگ هم میره پیش باباش و بهش میگه چرا اونارو بخشیدی ؟

    یوری میگه اگر من اونارو میکشتم تو گوگوریو جنگ های داخلی شروع میشد ، اونم تو موقعی که ممکنه هر لحظه پادشاه بویو دائه سو بیاد و به ما حمله کنه  ، اونوقت گوگوریو هم نابود میشد




    همین موقع به یوری خبر میارن که شازده پسرت به دنیا اومد






    دستیار سانگا میاد به اون میگه که تو می خوای ساکت بمونی و کاری نکنی ؟ سانگا هم میگه به موقش یه حالی از این یوری بگیرم که بفهمه دنیا دست کیه




    توی این اوضاع کاهن میاد به قصر ،و بچه رو به زور از دست خدمتکارا میگیره و با خودش میبره





    به یوری هم خبر میارن که کاهن بچتو برداشته برده و حالام غیبش زده یوری همه افرادشو برای پیدا کردن کاهن و شازده میفرسته و مادربچه هم این وسط نگرانه که بلاخره با هزار بدبختی کاهن رو پیدا می کنند







    یوری هم تنها میره پیش کاهنه ، وقتی میبینه تو دسته کاهنه چاقو ،میترسه و به کاهنه میگه با پسرم چیکار داری ؟
    کاهن هم بهش میگه این شازده در آینده گوگوریو رو نابود می کنه برادران و پدر و مادرش رو میکشه در آخر هم به دست بچه ی خودش کشته میشه یوری هم میگه چرا داری حرف مزخرف میزنی ؟ 











    کاهن هم میگه خدایان این حرفارو به من زدن منم دارم به شما میگم این بچه فقط باعث بدبختی میشه و شما باید اونو بکشیم کاهن هم تا میاد بچه رو بکشه چاقو رو تو شکم خودش فرو می کنه





    دم آخری به یوری میگه : شما باید به حرف خدایان گوش کنید و بعد  میمیره ،  یوری هم میخواد بچه رو بکشه که...





    منبع : kore.ir



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:18 عصر | نظرات دیگران()
    <   <<   56   57   58   59   60   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    شهر زیر زمینی و شگفت انگیز در جزیره کیش
    تصاویر جالب غروب خورشید در مریخ
    "توتان خامون" جوانترین و مشهورترین فرعون مصر
    درختی بی نظیر
    "طالع بینی اسم"
    4 ترفند کوچک در Yahoo Mail
    معروفترین مردان به همراه مادرانشان
    دیدنی های امروز
    صاویر 10 بانوی اول امریکا در 50 سال
    هنر تزئین سوسیس و کالباس
    به زودی در آسیا و اقیانوسیه: ورژن CDMA گوشی LG Cookie - نهم اردی
    یش بینی ABI Research در مورد تعداد مشترکین گوشی‌های تلفن همراه 2
    W7؛ گوشی ورزش دوستانه از موتورولا - 9 اردیبهشت 1388
    فروش کلی سه ماهه اول گوشی‌های تلفن همراه از مرز پیش بینی‌ها گذشت
    فال امروز 9 اردیبهشت
    [همه عناوین(454)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا