روح امام هنوز در ایران تاثیرگذار و پرقدرت است
وی
با مشاوران میانهرو و معتدل مشورت کرد و با گزارشگران غربی مصاحبههای
مختلف انجام داد و خودش را یک "مرد ساده خدا" که میخواهد دمکراسی را در
سرزمین مادری خود احیا کند، معرفی کرد. این راز ماندگاری انقلاب است. وی
بسیار محتاط بود و نه فقط حس وطنپرستیاش بلکه تدبیرهای زیرکانه اش باعث
این موفقیت شد.
با مشاوران میانهرو و معتدل مشورت کرد و با گزارشگران غربی مصاحبههای
مختلف انجام داد و خودش را یک "مرد ساده خدا" که میخواهد دمکراسی را در
سرزمین مادری خود احیا کند، معرفی کرد. این راز ماندگاری انقلاب است. وی
بسیار محتاط بود و نه فقط حس وطنپرستیاش بلکه تدبیرهای زیرکانه اش باعث
این موفقیت شد.
روزنامه گاردین با مرور کتابی نوشته «کن کافلاین» به بررسی حیات بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران پرداخته است.
به گزارش «شفاف» این روزنامه در این خصوص نوشته است، آیتالله روحالله
موسوی خمینی در ژوئن 1989 در حالی دار فانی را وداع گفت که بعد از 80 سال،
اولین حاکم ایران بود که نه در تبعید و یا به دست جباران، بلکه در خانه
خودش با آرامش و در سرزمینمادری به خاک سپرده شد. تمام دولتمردان و مردم
ایران با درود و احترام بسیار وی را به عنوان خداییترین و مقدسترین
شخصیت در تایخ اسلام بعد از پیامبر اکرم(ص) و امامان شیعه به خاک سپردند.
بنابر این گزارش، در حالی که دستورات اسلام صریحا بر خاک سپاری سریع پس از
فوت تاکید می کند، تشریفات خاکسپاری آیت الله خمینی (ره) و ممانعت مردم از
تدفین وی، حدود یک هفته به طول انجامید.
به نوشته گاردین، مردم در هنگام تدفین می خواستند تنها تکه ای از کفن
امام(ره) را بکنند، شلوغی جمعیت به حدی بود که حاملان پیکر نمی توانستند
تکان بخورند و یک هلیکوپتر دولتی مجبور به جابجایی پیکر شد.
آیت الله خمینی در سال 1902 در یک خانواده که منسوب به خاندان پیامبر
هستند (سید) در روستای بیابانی به نام خمین به دنیا آمد. وی در سنین
نوجوانی و جوانی در حوزه علمیه قم درس میخواند و در همانجا نیز تاریخ
اسلام و فلسفه سیاسی درس میداد.
به گزارش «شفاف» از گاردین، آیتالله خمینی هیچگاه تا زمانی که دو مرجع
عالیقدر فوت نکرده بودند در سیاست دخول پیدا نکرد، ولی در زمانی که رضا
شاه اقدامات خود را در جهت پیشبرد سریع جامعه به سوی مدرنیته در غالب
اصلاحات ارضی، کشف حجاب، ارتقای آموزش و پرورش و.... اعمال داشت، لازم دید
که در امور سیاسی مداخله کرده و و با اینگونه اصلاحات که برخی از آنها
مغایر با شرع بود مخالفت کند.
همانطور که کافلاین اشاره میکند زندگی تحت سلطنت محمد رضا شاه نیز بسیار
سخت بود، چنانچه سازمان پلیس مخفی وی معروف به ساواک هر کدام از مخالفان
دولت را به طرز وحشتناکی شکنجه میکرد.
در نتیجه افزایش مخالفتهای آیتالله خمینی بر علیه انقلاب سفید شاه و به
ویژه انتقاد سرسختانه از پشیبانی شاه توسط آمریکا، وی توسط رژیم پهلوی به
ترکیه تبعید شد. تا زمانی که وی به سن شصت سالگی برسد شخصیتش هنوز شناخته
نشده بود و نامش برای مردم غرب ناشناس بود.
هنگامی که در اولین روز فوریه 1979 به ایران بازگشت، بزگترین خوشآمدگویی
را در تایخ داشت. در آن زمان میلیونها نفر به خیابانها سرازیر شده و با
شادمانی، فریاد و خروش به وی خوشآمد گفتند. بر اساس نوشته کافلاین،
امروزه نیز هنوز حکومت کنونی ایران برای وی احترام قائل است و میگویند
روح خمینی هنوز با ماست.
به گفته گاردین، البته خوانندگان این مقاله آشنایی خوبی با آخرین تاریخ
ایران داشتند و اطلاعاتی که از یادداشتهای کافلاین به دست آمده اطلاعات
بیشتری را در اختیار خوانندگاه قرار نمیدهد. اما این نیز بر برداشتهای
بدی که غرب از ایران دارد تاثیری ندارد. ولی کافلاین مخالفت خود با حکومت
ایران را مخفی نمیکند، در حالیکه منش پژوهشگری وی نکات ظریف و دقیقی را
آشکار میکند.
وی
در به دیدگاه آیتالله خمینی نسبت به حقوق زنان در جامعه اسلامی اشاره
میکند و میگوید: آیتالله خمینی نسبت به همسرش و افراد خانواده بسیار
رئوف و مهربان بود. طوری که دخترش میگوید: من هیچگاه به خاطر ندارم که
پدرم از مادرم درخواست کردهباشد که حتی یک لیوان آب برایش بیاورد.
اما در ادامه گاردین سوالی مطرح میکند بر این اساس که چگونه چنین مردی
وارد عرصه سیاست میشود و 15 سال از عمرش را در تبعید می گذراند درحالی که
بر چنان جامعهای بزرگ و پیچیده حکمفرما میشود. کافلاین در ادامه به
این مورد اشاره میکند که روحانیت در مخالفت سیاسی در ایران سابقه طولانی
دارند.
این روزنامه در ادامه می نویسد: در سال 1979 اقتصاد ایران دچار افت شدیدی
شد و صنعت نفت ایران دچار وقفه شد و کشور توسط گروههای چپ و راست و با
تیر و تفنگ مورد هجوم قرار گرفت. در این شرایط بود که آیتالله خمینی همه
نیروها را در قالب بسیج جمع کرد که این یک موفقیت سیاسی بود.
در سالهای 1970 در حالی که امکان داشت انقلاب به شکلی کاملا متفاوت ظاهر
شود. وی با مشاوران میانهرو و معتدل مشورت کرد و با گزارشگران غربی
مصاحبههای مختلف انجام داد و خودش را یک "مرد ساده خدا" که میخواهد
دمکراسی را در سرزمین مادری خود احیا کند، معرفی کرد.
این همان راز ماندگاری انقلاب است. اما وی بسیار محتاط بود و نه فقط حس وطنپرستیاش بلکه تدبیرهای زیرکانه وی باعث این موفقیت شد.
گاردین ادامه داد، کافلاین هیچگاه توضیح نداد که چرا نفوذ آیتالله خمینی
همچنان در ایران باقی مانده. وی به درستی خباثت رژیم شاه را شرح داد و به
اهمیت اظهارات ملیگرایانه آیتالله خمینی اشاره کرد که حس عدالتخواهی
ایرانیان را برانگیخت. اما او هیچگاه به ما توضیح نداد که این انقلاب
چگونه بر پایهها و اساس کشور کار کرد که نه تنها در تهران بلکه در شهر
کوچکی نظیر خمین نیز تاثیر گذاربود.
این روزنامه انگلیسی در پایان تاکید کرده است: البته این خجالتآور است که
کافلاین در کتاب خود به اینکه چرا هنوز آیتالله خمینی بین مردم محبوبیت
دارد، اشاره نکردهاست و اینکه چرا هنوز شعارهای سیاسی مذهبی او برای
میلیونها نفر از مردم ایران که از یکی از قدیمیترین و با تمدنترین
کشورهای دنیاست، پذیرفته شده و مورد درخواست است.
به نقل از "شفاف"
به گزارش «شفاف» این روزنامه در این خصوص نوشته است، آیتالله روحالله
موسوی خمینی در ژوئن 1989 در حالی دار فانی را وداع گفت که بعد از 80 سال،
اولین حاکم ایران بود که نه در تبعید و یا به دست جباران، بلکه در خانه
خودش با آرامش و در سرزمینمادری به خاک سپرده شد. تمام دولتمردان و مردم
ایران با درود و احترام بسیار وی را به عنوان خداییترین و مقدسترین
شخصیت در تایخ اسلام بعد از پیامبر اکرم(ص) و امامان شیعه به خاک سپردند.
بنابر این گزارش، در حالی که دستورات اسلام صریحا بر خاک سپاری سریع پس از
فوت تاکید می کند، تشریفات خاکسپاری آیت الله خمینی (ره) و ممانعت مردم از
تدفین وی، حدود یک هفته به طول انجامید.
به نوشته گاردین، مردم در هنگام تدفین می خواستند تنها تکه ای از کفن
امام(ره) را بکنند، شلوغی جمعیت به حدی بود که حاملان پیکر نمی توانستند
تکان بخورند و یک هلیکوپتر دولتی مجبور به جابجایی پیکر شد.
آیت الله خمینی در سال 1902 در یک خانواده که منسوب به خاندان پیامبر
هستند (سید) در روستای بیابانی به نام خمین به دنیا آمد. وی در سنین
نوجوانی و جوانی در حوزه علمیه قم درس میخواند و در همانجا نیز تاریخ
اسلام و فلسفه سیاسی درس میداد.
به گزارش «شفاف» از گاردین، آیتالله خمینی هیچگاه تا زمانی که دو مرجع
عالیقدر فوت نکرده بودند در سیاست دخول پیدا نکرد، ولی در زمانی که رضا
شاه اقدامات خود را در جهت پیشبرد سریع جامعه به سوی مدرنیته در غالب
اصلاحات ارضی، کشف حجاب، ارتقای آموزش و پرورش و.... اعمال داشت، لازم دید
که در امور سیاسی مداخله کرده و و با اینگونه اصلاحات که برخی از آنها
مغایر با شرع بود مخالفت کند.
همانطور که کافلاین اشاره میکند زندگی تحت سلطنت محمد رضا شاه نیز بسیار
سخت بود، چنانچه سازمان پلیس مخفی وی معروف به ساواک هر کدام از مخالفان
دولت را به طرز وحشتناکی شکنجه میکرد.
در نتیجه افزایش مخالفتهای آیتالله خمینی بر علیه انقلاب سفید شاه و به
ویژه انتقاد سرسختانه از پشیبانی شاه توسط آمریکا، وی توسط رژیم پهلوی به
ترکیه تبعید شد. تا زمانی که وی به سن شصت سالگی برسد شخصیتش هنوز شناخته
نشده بود و نامش برای مردم غرب ناشناس بود.
هنگامی که در اولین روز فوریه 1979 به ایران بازگشت، بزگترین خوشآمدگویی
را در تایخ داشت. در آن زمان میلیونها نفر به خیابانها سرازیر شده و با
شادمانی، فریاد و خروش به وی خوشآمد گفتند. بر اساس نوشته کافلاین،
امروزه نیز هنوز حکومت کنونی ایران برای وی احترام قائل است و میگویند
روح خمینی هنوز با ماست.
به گفته گاردین، البته خوانندگان این مقاله آشنایی خوبی با آخرین تاریخ
ایران داشتند و اطلاعاتی که از یادداشتهای کافلاین به دست آمده اطلاعات
بیشتری را در اختیار خوانندگاه قرار نمیدهد. اما این نیز بر برداشتهای
بدی که غرب از ایران دارد تاثیری ندارد. ولی کافلاین مخالفت خود با حکومت
ایران را مخفی نمیکند، در حالیکه منش پژوهشگری وی نکات ظریف و دقیقی را
آشکار میکند.
وی
در به دیدگاه آیتالله خمینی نسبت به حقوق زنان در جامعه اسلامی اشاره
میکند و میگوید: آیتالله خمینی نسبت به همسرش و افراد خانواده بسیار
رئوف و مهربان بود. طوری که دخترش میگوید: من هیچگاه به خاطر ندارم که
پدرم از مادرم درخواست کردهباشد که حتی یک لیوان آب برایش بیاورد.
اما در ادامه گاردین سوالی مطرح میکند بر این اساس که چگونه چنین مردی
وارد عرصه سیاست میشود و 15 سال از عمرش را در تبعید می گذراند درحالی که
بر چنان جامعهای بزرگ و پیچیده حکمفرما میشود. کافلاین در ادامه به
این مورد اشاره میکند که روحانیت در مخالفت سیاسی در ایران سابقه طولانی
دارند.
این روزنامه در ادامه می نویسد: در سال 1979 اقتصاد ایران دچار افت شدیدی
شد و صنعت نفت ایران دچار وقفه شد و کشور توسط گروههای چپ و راست و با
تیر و تفنگ مورد هجوم قرار گرفت. در این شرایط بود که آیتالله خمینی همه
نیروها را در قالب بسیج جمع کرد که این یک موفقیت سیاسی بود.
در سالهای 1970 در حالی که امکان داشت انقلاب به شکلی کاملا متفاوت ظاهر
شود. وی با مشاوران میانهرو و معتدل مشورت کرد و با گزارشگران غربی
مصاحبههای مختلف انجام داد و خودش را یک "مرد ساده خدا" که میخواهد
دمکراسی را در سرزمین مادری خود احیا کند، معرفی کرد.
این همان راز ماندگاری انقلاب است. اما وی بسیار محتاط بود و نه فقط حس وطنپرستیاش بلکه تدبیرهای زیرکانه وی باعث این موفقیت شد.
گاردین ادامه داد، کافلاین هیچگاه توضیح نداد که چرا نفوذ آیتالله خمینی
همچنان در ایران باقی مانده. وی به درستی خباثت رژیم شاه را شرح داد و به
اهمیت اظهارات ملیگرایانه آیتالله خمینی اشاره کرد که حس عدالتخواهی
ایرانیان را برانگیخت. اما او هیچگاه به ما توضیح نداد که این انقلاب
چگونه بر پایهها و اساس کشور کار کرد که نه تنها در تهران بلکه در شهر
کوچکی نظیر خمین نیز تاثیر گذاربود.
این روزنامه انگلیسی در پایان تاکید کرده است: البته این خجالتآور است که
کافلاین در کتاب خود به اینکه چرا هنوز آیتالله خمینی بین مردم محبوبیت
دارد، اشاره نکردهاست و اینکه چرا هنوز شعارهای سیاسی مذهبی او برای
میلیونها نفر از مردم ایران که از یکی از قدیمیترین و با تمدنترین
کشورهای دنیاست، پذیرفته شده و مورد درخواست است.
به نقل از "شفاف"
