بیا تو بندر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[پیمان] دوستی را نگه دار، گرچه دیگری آن را نگه ندارد . [امام علی علیه السلام]
امروز: سه شنبه 103 مهر 17

دلستر ایستک خیلی خوشمزه است!

از کنار فروشگاه عرضه کننده لباسی رد می شدیم که آگهی های 30 درصد تخفیف خود را بر شیشه چسبانده بود. نام مشهور و معتبری دارد این فروشگاه و البته چندی است که به وابستگی به صهیونیسم هم متهم شده است. قیمت پوشاک این فروشگاه با لحاظ کردن تخفیف 30 درصدی هنوز هم فراتر از توان جیب بسیاری از ماست اما فروشگاه پر بود از آدمهایی که از این گوشه به آن گوشه در حرکت بودند و لباسها را زیر و رو می کردند.
آنها آمده بودند تا لباس "مارک" دار بخرند و این "برند" بود که آنها را بدانجا کشانده بود.برند
طبیعی است که ما آدمها دوست داریم خانه بزرگتری داشته باشیم و خودرو بهتری سوار شویم. وقتی پیکان قراضه مان را که هر ماه، یک هفته را مهمان تعمیرگاه است، با قرض و بدهکاری تبدیل به پراید می کنیم، کار خلاف عرفی انجام نداده ایم. اما اگر درآمدمان فراوان باشد و بتوانیم بیش از صد میلیون تومان صرف خرید خودرو کنیم، همه خودروهای گرانتر از پنجاه، شصت میلیونی نیازمان را برآورده می کنند و امکانات مشابهی دارند. آن هنگام ملاک انتخاب ما چیست؟
بسیاری از گوشی های تلفن همراه که امروز در بازار هستند، امکانات مشابهی را با قیمتهای متفاوتی عرضه می کنند. از آن میان چرا به سراغ گوشی های خاصی می رویم؟ آیا عمر بیشتری دارند؟ چه تضمینی هست؟ اصلاً چه ضرورتی به دوام کالا هست وقتی هر روز امکان جدیدتر و تنوع بیشتری می آید و ما همراه با جریان مصرف زدگی گوشی را هم عوض خواهیم کرد؟ آیا چون زیباترند؟ ملاک زیبایی چیست و آیا آنچه را ما زیبا می پنداریم، دیگران هم زیبا می بینند؟
سوار شدن بر "مرسدس بنز"، به دست بستن ساعت "امگا"، پوشیدن کفش "آدیداس"، بر چشم زدن عینک "ورساچه"، بر تن کردن تی شرت "نایک"، غذا خوردن در رستوران "مک دونالد" و... فقط برای رسیدن به دوام بیشتر، کارآیی بهتر، زیبایی افزونتر و لذیذ بودن نیست. شاید بتوان با بهای ارزانتری از همین مواهب بهره مند شد اما بسیاری از ما برای خرید و استفاده از "برند" و "مارک" سر و دست می شکنیم.
شاید هرگز به این فکر نکنیم که یک شلوار "لی وایز" یک سال قابل پوشیدن است یا پنج سال و آیا واقعاً عینکهای "شانل" چشمان ما را در برابر اشعه زیان آور خورشید محافظت می کنند؟ مهم این است که اینها مارکی معتبرند!
حضور و تأثیر برندها آنقدر آشکار است که در بقالی ها هنوز پس از سالها مشتریان هر دستمال کاغذی را "کلینکس" می خوانند، برای خرید پودر لباسشویی تقاضای "تاید" می کنند، برای خرید مایع ظرفشویی "ریکا" می خواهند، هر مایع سفیدکننده را "وایتکس" می نامند، به هر کیکی "تی تاپ" می گویند و "پفک" طلب می کنند حتی اگر از کارخانه "چی توز" باشد! و "دلستر" را طوری جایگزین ماء الشعیر کرده اند که عبارات مضحکی مانند این می شنویم که: "دلستر ایستک خیلی خوشمزه است"!
و گاه این وابستگی به "مارک" چنان فخری به همراه دارد که برای نمونه مشتریان پوشاک "هاکوپیان" شاید حاضر نباشند برای کت و شلوار هاکوپیان همان پول همیشگی را بدهند در صورتی که مارکش کنده شده باشد!
این همه را نوشتم تا به این پرسش برسم که سهم ایران در برندسازی های بین المللی کجاست؟
چندی پیش در روزنامه ای خواندم که 100 برند برتر جهان، ارزشی بیش از 1100 میلیارد دلار (برابر با درآمد 66 کشور دنیا) به خود اختصاص داده اند و این نکته آزارم داد که سهم ایران در این عرصه "صفر" است!
ما ایرانی ها نه تنها به برندسازی بین المللی کم توجهی کرده ایم، که به گمان من در پاسداشت داشته های خود نیز کم کاری کرده ایم. آنچه از شهرت فرش دستباف، زعفران، پسته و خاویار ایران به همت و تلاش پیشینیان ما و با برندسازی سنتی آنان به ویژه در سده گذشته به امروز رسیده است، در اثر کم توجهی ما به پشتیبانی از آن، بی اعتنایی به تبلیغات مناسب، کم کاری در بسته بندی نوین و... در آستانه خطر است.
آیا نباید ارزش برند را جدی بگیریم و بازیگری فعال در این عرصه باشیم؟



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:46 عصر | نظرات دیگران()

    چون زنبوری بی عسل

    چند سال پیش، کتابی از ابوالحسن بنی صدر را می خواندم و با به پایان بردن آن، یادداشتی درباره او نگاشتم. دیشب که از تلویزیون گزارشی درباره بنی صدر و سخنرانی او در چهاردهم اسفند 1359 را می دیدم، به یاد آن یادداشت افتادم و بهانه ای پیدا شد برای انتشار متنی که در پی می آید:
    هنگامی که مجلس شورای اسلامی رأی به عدم کفایت نخستین رییس جمهور ایران داد، بنا بر مفاد ادعانامه تنظیمی علیه او، این بی کفایتی به دلیل عدم صداقت سیاسی، دو رویی و دو چهرگی، ترویج و اعمال خودمحوری، ترویج اخلاق استکباری و مواردی از این دست بود.
    طنز تاریخ در این است که مشهورترین کتاب بنی صدر، "کیش شخصیت" نام دارد که او جنبه های گوناگون حیات و تفکر خودمحوران و شخصیت پرستان را در آن به تصویر کشیده است و مردم را از این خودپرستی و صفات پیرو آن پرهیز داده است! اینست حکایت عالم بی عمل و زنبور بی عسلی که گویی هرگز کتاب "کیش شخصیت" را نخوانده بود!!بنی صدر
    او در بخشی از این کتاب با عنوان "سلطه جویان با دست خود گور خویش را می کنند" می نویسد: "قدرت در فراگرد رشد خود، ذهنیات اینان را چنان از عشق به «مطلق العنانی» پر می کند و چنان دیدشان را از دیدن ماورای ذهنیات مطلق شده شان ناتوان می گرداند که از پی بردن به مرگ قدرتهای متمرکز و متراکم و خودکامه عاجز می شوند.
    در حقیقت نخستین قربانیان دروغ بافی های کذابین، سلطه جویانند."
    وی در ادامه شناساندن صفات این گروه از آدمیان می گوید: "آنقدر برای خود تشخص قایلند و نا بدانجا استکبار می جویند که علم و سخن درست و عقیده صحیح و حتی شور و مصلحت اندیشی با دیگری را منافی تشخص خود می دانند. دایم در ذهن بیمارشان مردمان را طبقه بندی می کنند و وای اگر از این آدمیان زمینی، یکی رفتاری را در آنها انتقاد کند!"
    این عبارات نیازی به هیچ تشریح، توضیح و یا انطباق با عملکرد رییس جمهور فراری ایران ندارد و به اندازه کافی آنان که آن دوره را درک کرده اند و یا با مراجعه به روزنامه ها و اطلاعات مکتوب و ضبط شده آن روزگار در جریان آنچه بر بنی صدر گذشت هستند، خود می توانند به راحتی حکایت عالم بی عمل را دریابند.
    از موسولینی نقل کرده اند که معتقد بود: "کافی نیست مردم مرا تحسین کنند بلکه باید تمام وجود خویش را در اختیار آرا و تصمیمات من بگذارند." و گویا بنی صدر نیز اینچنین بود و به این اکتفا نمی کرد که خود زندانی خیالات خویش باشد و می خواست ایرانیان نیز خیالات هر روز به یک رنگ او را بپرستند و توقع داشت همه مردم با تمام وجود آنچه را که طبق فرمان تا لحظه ای پیش درست می شمردند، در دم غلط و نادرست شمرند که این دو رویی همراه با تکبر را به وفور در عملکرد او می توان مرور کرد.
    بنی صدر پیش از تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری، برای سخنرانی در مساجد حضور می یافت و چهره ای کاملاً اسلامی از خود تصویر کرده بود و حتی در مناظره های تلویزیونی با چریکهای فدایی و حتی مجاهدین خلق، تحلیلهایی در دفاع از اسلام ارایه می داد و در میان گروههایی چون جاما، مائوئیستها و... مخالفانی سرسخت داشت اما پس از انتخاب، با این گروهها کنار آمد و اتحادی ناهمگون از این گروهها که نشریاتی چون میزان، رنجبر، مجاهد، مردم ایران و... را منتشر می کردند و بیشترشان شکست خوردگانی سیاسی و منزوی شده از جامعه بودند که در مخالفت با خط امام، رویارویی با قوای سه گانه به استثنای شخص رییس جمهور و در کشاندن جامعه به یأس و بدبینی اشتراک داشتند، همراهان او شدند.
    او که در وصف طاغوت منشان، فرعون صفتان، خود رأیان و تک روان می نویسد: "آنان در پی خودکامگی جویی، در جریان تخریب دیگران، پایه گذاران قدرت و خود را نیز تخریب می کنند. فزونی طلبند و در فزونی طلبی به هیچ حدی قانع نمی شوند. عاشق خویشند و می خواهند همه قدرتها نزد آنها جمع شوند."، خود برای هماهنگ کردن همه با خویش "دفاتر هماهنگی" را شکل داد و تز "هر که با من نیست بر من است" را در پیش گرفت و با همه نهادهای انقلاب درگیر شد و حتی زیرمجموعه خود را هم تاب نمی آورد تا جایی که در نامه ای به امام(ره) نوشت: "مصیبت بزرگتر از جنگ، وجود دولت حاضر است."
    بنی صدر، این بی ثبات ترین شخصیت سیاسی سالهای آغازین حکومت اسلامی ایران در نوشته های خود روش فرعونیان را برای بازداشتن مردم از خواندن و شنیدن و شناختن، انگ و برچسب زدن به یک فکر و عقیده می دانست. معتقد بود که این انگ و برچسب بسته به زمان عوض می شود اما روش در محتوای خود باقی می ماند و فرعونیان از خود عقیده جعل می کنند و به کسی که باید کوبیده شود نسبت می دهند و با تعبیر و تفسیری که خود برای جعلیات می تراشند، آن را با هزار من سریشم به طرف مقابل می چسبانند! اما همین فرد در عمل خود همین شیوه را به کار می بست و برچسب زدن را نه تنها به نهادهای برآمده از انقلاب که به قوای سه گانه، مجموعه نیروهای خط امام و حتی شخص امام(ره) نیز دنبال می کرد و "چماق دار"، لقبی بود که به ویژه پس از واقعه 14 اسفند به هر نیروی منتقد تفکر و مرام خود هدیه می کرد.
    این شیوه فرعونیان خودپسند است که با ایجاد محیط عصبی و با بهره گیری از ناسزا و تحریک و کشاندن مردم به مشاجرات، طرح اندیشه را غیرممکن ساخته و با های و هوی و بلوا چنان کنند که صدا به صدا نرسد و اندیشه و سخن حق در میان فریادها گم شود.
    بازخوانی برگهای غبارگرفته تاریخ معاصر و کاوش در احوال سیاستمداران و دولتمردان، همواره راهگشای همه مردم برای امروز و فردا خواهد بود که: "گذشته، چراغ راه آینده است."
    خالی از لطف نیست این نوشتار را با سخن یکی از نمایندگان مجلس در موافقت با طرح عدم کفایت بنی صدر به پایان برم که هشداری همیشگی برای همه منتخبان ملت در هر پست و مقامی است: "مسأله ای که الان مردم را به خود مشغول داشته، کنار گذاشتن یک فرد یا دسته نیست. بلکه صحبت از تشییع جنازه نحوه ای از اندیشه است که می پندارد مردم با انتخابشان از حق دیدن و اندیشیدن خودشان صرف نظر کرده اند."



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:46 عصر | نظرات دیگران()

    پریشان حالی

    "از نهاوند آمده ام. چهل و چند روز است. آمدم کاری پیدا کنم بلکه پولی برای خانواده ام بفرستم. هر روز می‌روم دور میدان. یک روز کار هست چند روز نیست. شبها را در مسافرخانه ای می‌مانم. شبی پنج تومان. روزهایی که مشغول کارم خوب است اما شبها کم مانده روانی ‌شوم. سر درد می‌گیرم. مدام سیگار می‌کشم. نمی‌دانم چه کنم. شرمنده خانواده هم مانده ام. اگر کار باشد خوب است. در نهاوند کار نبود..."
    این‌ها را در پاسخ به کنجکاوی‌های من می‌گفت. همین دیشب. نشسته بود کنار خیابان و سر را درمیان دستها گرفته بود. ساک کوچکی هم در کنارش بود. درشت اندام بود و لهجه کردی داشت.سفره های نفتی
    دیشب پس از مدتها برای خرید بیرون رفته بودم. میوه و شیرینی و مرغ. بیست و چند هزار تومان به راحتی و ظرف چند دقیقه ناپدید شد! گوشه خیابان که دیدمش، چمباتمه زده بود و سر در میان دستها به نشانه استیصال پنهان کرده بود. با خود گفتم اگر معتاد باشد کمکش نمی کنم. حتماً هرچه بگیرد خرج مواد می‌کند. شاید هم مسافر است و جایی را ندارد. و شاید...
    "مشکلی دارید آقا؟ چیزی شده؟"
    حرفهایش را که شنیدم، حالا من بودم که مستأصل شده بودم. چه می‌توانستم بکنم؟! انگار بدترین کار ممکن، همانی بود که اول به ذهنم رسید و انجامش دادم! نمی پذیرفت. کار من شده بود اصرار و کار او انکار. این من بودم که حقیر می‌شدم. کوتاه نیامدم به این بهانه که لااقل شبی را در همان مسافرخانه خود، مهمان من باش.
    و او می‌گفت که این همه گفتم به قصد جستن کاری نه دریافت کمکی!
    و باز در خود له شدم. مچاله شدم. عاجز شدم از هر کنش و اندیشه ای. از خودم و از خریدی که کرده بودم بدم آمد. کوفتم شد. کاش ...
    تیتر روزنامه های دیروز و پریروز در ذهنم رژه می رفت. "کلاف سر در گم بودجه 88"، "جیب فقرا خالی تر می شود"، "تورم واقعی در راه است"، "هشدار اقتصاددانان درباره پیامدهای حذف یارانه ها"، "پیامدهای پرهزینه شوک درمانی"، "ورود به دوران رکود تورمی" و...

                                                          ... و نفتی که سفره ما را به گند کشیده است.



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:46 عصر | نظرات دیگران()

       زبانه می کشد

       باد که می‏آید

       آتش درونم زبانه می‏کشد

       امتداد باد را دنبال می‏کنم

       از روی موج گیسوی توست که می‏آید

       دیری است گیسویت را به باد سپرده‏ای

                                       و من شعله‏ورم



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:46 عصر | نظرات دیگران()

    قسمت؟!

    آمده بود برای خداحافظی و طلب حلالیت. شادمانی و شعف در چهره اش موج می‏زد.
        -         کجا به سلامتی؟
        -         ان شاء الله کربلا
        -         کی؟
        -         دو روز دیگر
        -         قبول باشه.
    از اتاق که بیرون رفت، گفتیم: "باز هم خدا خیرش بدهد که ما را قابل دانست برای خداحافظی. مدیران که ما را لایق نمی‏دانند. نیازی نیست از کسی حلالیت بخواهند. آسوده می‏روند و راحت باز می‌گردند و این ماییم که باید به دست‏بوس و زیارت قبولشان برویم. اما او که کارمندی ساده و بی منصب و مقام است، این‏طور متواضعانه حلالیت می‏طلبد."
    چند روز بعد، هنوز در اداره بود.
        -         نرفتید؟
        -         هنوز نطلبیده! چند روزی تأخیر داریم.
    "حمله تروریستی به کاروان زایران ایرانی در عراق".
    ای بابا! باز هم انفجار. باز هم خشونت و کشته و زخمی پرشمار. این عراقی‏ها پس کی قرار است روی آرامش ببینند؟ کاروان ایرانی؟ نکند خانم عبداللهی...
    نشستم پای اینترنت. اسامی مجروحان را در خبرگزاری‏ها می‏جستم. خدایا خودش است. زهرا عبداللهی. به کرمانشاه منتقل شده. کاش او نباشد. هر که باشد، هر ایرانی که باشد، اصلاً هر انسانی که باشد، بد است. کشته شدن بد است. خشونت بد است. بمب و گلوله نفرت بار است. اما عادت داریم که بگوییم آخر چرا او؟
    و الآن که به اداره آمدم، گمان بد به یقین بدل شد. فجیع تر از آنچه می‏پنداشتم. خودش بوده است. بیهوش در سی سی یو. با بدنی پر ترکش. با دستانی... با فرزندانی چشم به راه. با مادر و خاله‏ای که در همان حادثه به شهادت رسیده اند. و نه تنها او، که خانواده و نزدیکان یکی دیگر از همکارانمان نیز.
    چه روزگار تلخی است:
                                  "و زمانی شده است
                                  که به غیر از انسان
                                  هیچ چیز ارزان نیست!"



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:46 عصر | نظرات دیگران()
    هنر پیشه زن هالیوود لیلا میلانی | Hollywood

  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:45 عصر | نظرات دیگران()

    عکسی بسیار زیبا از امیر تا هنر پیشه هندی
    ·?•• جانگ ناراخواننده ی زیبای کره?•?·
    ·?•• عکسی زیبا از نانسی?•?·
    ·?•• عکس های petek dinchoz ?•?·
    ·?•• عکسی بسیار زیبا از اریشواریا ?•?·
    ·?•• واقعا این تصویر بدون شرح است ?•?·
    ·?••نقاشی زیبا از دختری زیبا ?•?·
    عکس زیبای ابرو گوندش خواننده زیبای ترک
    ·?•• هنر پیشه ایرانی هالیوود ?•?·
    ·?•• عکس زیبا از دختری در گلستان?•?·
    ·?•• عکس عاشقانه و تماشایی?•?·
    ·?••دختره اگه کور نشه خیلی خوشگ میشه?•?·
    ·?•• دختری با اسب سفید?•?·
    ·?•• مهسا خواننده خوشگل و خوش صدا ?•?·
    ·?•• عکس "مهناز"افشار"از نمای نیم رخ?•?·
    #"سلمان خان"بازیگر محبوب هندی#
    #عکس"محمد رضا گلزار" با کراوات #



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط آدمین در جمعه 88/2/11 و ساعت 12:45 عصر | نظرات دیگران()
    <   <<   16   17   18   19   20   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    شهر زیر زمینی و شگفت انگیز در جزیره کیش
    تصاویر جالب غروب خورشید در مریخ
    "توتان خامون" جوانترین و مشهورترین فرعون مصر
    درختی بی نظیر
    "طالع بینی اسم"
    4 ترفند کوچک در Yahoo Mail
    معروفترین مردان به همراه مادرانشان
    دیدنی های امروز
    صاویر 10 بانوی اول امریکا در 50 سال
    هنر تزئین سوسیس و کالباس
    به زودی در آسیا و اقیانوسیه: ورژن CDMA گوشی LG Cookie - نهم اردی
    یش بینی ABI Research در مورد تعداد مشترکین گوشی‌های تلفن همراه 2
    W7؛ گوشی ورزش دوستانه از موتورولا - 9 اردیبهشت 1388
    فروش کلی سه ماهه اول گوشی‌های تلفن همراه از مرز پیش بینی‌ها گذشت
    فال امروز 9 اردیبهشت
    [همه عناوین(454)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا